باورهای اشتباه در خصوص ارتباطات

ارتباط در ساده‌ترین معنای خود عبارت است از فن انتقال اطلاعات، اندیشه‌ها و رفتارهای انسانی از یک فرستنده به یک گیرنده که می‌تواند از یک شخص به شخص دیگر باشد . انسان‌ها از بدو حیات و از زمان‌های دور تا به امروز همواره به‌عنوان موجوداتی اجتماعی از طریق برقراری ارتباط با یکدیگر به تبادل افکار و اندیشه های خود اقدام کرده‌اند. ارتباطات بشر با یکدیگر، سنگ بنای جامعه انسانی و پایه و اساس تشکیل تمدن‌ها و فرهنگ‌های انسانی است. لذا ارتباطات اجتماعی منشا فرهنگ بوده و تعالی و پیشرفت تمدن در گرو آن است. به‌علاوه ارتباطات بهتر و شایسته‌تر امری بسیار مهم برای موفقیت در کسب‌وکار محسوب می‌شود.
  انسان‌ها  در تداوم روند گسترش و تعمیق فرهنگ و تمدن مدنی،  به راه های گوناگونی برای برقراری ارتباط با یکدیگر متوسل شده و به‌همین دلیل وسایل و ابزار ارتباطی گوناگونی را ابداع کرده‌اند تا این فرآیند را تسریع و تسهیل کنند. ابداع خط، چاپ، تلگراف، تلفن، اینترنت، مطبوعات، سینما، رادیو و تلویزیون و دیگر وسایل ارتباط جمعی؛ نشان‌گر نقشه راه بشر در مسیر ارتقای ابزارهای برقراری ارتباط است. با پیشرفت تمدن بشری، راه‌های برقراری ارتباط و ابزارهای ارتباطی نیز دستخوش تحولات بسیاری شده و  امکانات برقراری ارتباط میان انسان‌ها در هر مرحله نسبت به مرحله ماقبل خود تکامل یافته‌ تر شد.
 گسترش ارتباطات بویژه ارتباطات الکترونیک، موجب تمایز و شکاف میان جامعه جدید از جوامع پیشین شده است. به همین واسطه عده‌ای از اندیشمندان، عصر حاضر را عصر ارتباطات می‌دانند.
وسایل و ابزار ارتباطی بر تمامی ارکان جامعه و بویژه مناسبات بازار مؤثرند:

با وجود اثرات اثبات شده ارتباطات بر ابعاد مختلف زندگی بشر، اما باورهای نادرست زیادی پیرامون ارتباطات وجود دارد. بدیهی است که برقراری ارتباطات سازنده‌تر و بهتر، در گرو درک تصورات غلط و باورهای اشتباه پیرامون ارتباطات است. با این مقدمه در ادامه تعدادی از باورهای نادرست و برداشتهای غلط درخصوص ارتباطات را مورد تشریح قرار می‌دهم:

۱.    باور به اینکه ارتباطات غیرکلامی ۹۳% از روابط را شکل می‌دهند
نتایج تحقیقات پروفسور آلبرت محرابیان نشان می‌دهد که تنها ۷٪ پیام از طریق کلمه‌ها منتقل می‌شوند. جمله‌ای افسانه‌وار که بارها به طرق مختلف و بویژه از زبان بسیاری از مدرسان موضوعات ارتباطی آن را شنیده‌ایم. ولی نقل این جمله یک اشتباه بزرگ محسوب می‌شود. حتما تابحال پیش آمده که فیلمی به زبانی غیر از زبان مادری خود را آن هم بدون زیرنویس تماشا کنید. طبق اصل پروفسور محرابیان در ارتباطات، ما باید بتوانیم ۹۳% از داستان فیلم را با توجه به تن صداها، لحن بازیگران و نشانه‌های غیرکلامی درک کنیم! حال آنکه چنین امری تقریبا محال است، هرچند که این افسانه منسوب به پروفسور محرابیان به عنوان قانونی پذیرفته و غیرقابل انکار در ارتباطات تصور می‌شود.
طبق یافته‌های پروفسور محرابیان ۷ درصد از اثرگذاری ارتباطات ما وابسته به کلام و ۳۸ درصد وابسته به لحن است و ۵۵ درصد باقی مانده مربوط  به زبان بدن می‌شود. این موضوع طبق قانون ۷-۳۸-۵۵ محرابیان شناخته می‌شود. با این حال برخی به غلط تصور می‌کنند که ۹۳ درصد از ارتباطات ما (یعنی جمع درصد لحن صدا + زبان بدن) غیر کلامی است و البته این صحیح نیست.

۲.    باور به اینکه افراد درون‌گرا خجالتی هستند
«درونگرایی» و «برونگرایی»، از جمله خصوصیات شخصیتی بشر هستند که بر جنبه‌های مختلف حیات او تاثیر گذار‌اند. در این بین،  درونگرایی رفتاری توام با دیدگاه ذهنی است و افراد درون گرا بیشتر از برونگرایان می‌توانند بر خود مسلط باشند و زمان خود را صرف فعالیت‌های ذهنی نمایند. گاه به غلط چنین تصور می‌شود که افراد درونگرا جایی در دنیای پرهیاهو و پویای کسب وکار ندارند. حالا آنکه درونگرایان قادرند به مهارت‌ها و نقاط قوتی دست یابند که احتمالا دیگران از آن بی‌بهره باشند. پس باید به درونگرایی به عنوان یک دارایی ارزشمند نگاه کنیم، زیرا درونگرایان افردای خود-اتکا هستند و این بزرگ‌ترین دارایی آنها به ویژه در عرصه کسب و کار است. هرچند درون‌گرایان ممکن است خجالتی به نظر برسند اما عموما افرادی خوش‌مشرب هستند. بنابراین باید در تعریف خود از درونگرایی تجدیدنظر کرده و درون‌گرایی را اینگونه تفسیر کنیم: “درونگرایی به‌معنای آن است که از تفکرات و احساسات درونی خودمان بیشتر از دنیای بیرونی انرژی دریافت کنیم.”

۳.    باور به اینکه می‌توان بدون آمادگی قبلی سخنرانی کرد
یک نکته مهم در یک سخنرانی خوب متصور است؛ و آن آمادگی و تمرین قبلی است

. باید صرف وقت کافی خود را کاملا ً آماده سخنرانی کنیم، اینگونه احتمال موفقیت‌مان افزایش چشمگیری خواهد یافت. تمرین منحصر به مبتدی‌ها نمی‌شود و حتی سخنرانان حرفه‌ای نیز حتما نکاتی را قبل از آغاز جلسه مرور می‌کنند. بنابراین فکر اینکه بتوانید بدون تمرین قبلی موفقیت قابل توجهی بدست آورید را از سر بیرون کنید. چنانچه به کمک تمرین از قبل بدانیم که قرار است چه چیزی  بگوییم، قطعا در انتقال شفاف‌تر پیام نیزعملکرد بهتری خواهیم داشت.

۴.     باور به سودمندی کلمات ثقیل
این جمله را بارها شنیده‌ایم: «مردم، سخنرانی را باسواد می‌دانند که دست کم، یک سوم حرفهای او را نفهمند». ویا اینکه گاهی می‌شنویم که همیشه با بکار بردن کلمات ثقیل می‌توان ذهنیت دیگران را نسبت به خود تغییر داد. اما اگر می‌خواهیم بد سخنرانی کنیم، کافی است که ازکلمات عجیب و غریب و واژگان سنگین استفاده کنیم. این کار موجب می‌شود کلام ما نفوذ خود را از دست داده و به حدکافی تاثیرگذار نباشد. بنابراین باید در برقراری ارتباطات، با زبان خود افراد با آنها گفت و گو کرد و شناخت دقیق از مخاطب داشت.

۵.     باور به اینکه می‌توان از هر دری سخنی گفت
بهتر است که سخنرانی چهارچوب داشته باشد و از شاخه به شاخه شدن و تلف کردن وقت دیگران خودداری کنیم. پس کم گوییم و گزیده گوییم.

۶.  باور به ضرورت بمباران اطلاعاتی حضار
بسیاری از ما اعتقاد داریم که هر چقدر اطلاعات بیشتری به خورد مخاطب بدهیم، به همان میزان ارتباطات اثربخش‌تری نیز خواهیم داشت. درواقع، ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که همواره بمباران اطلاعاتی می‌شویم. در چنین شرایطی، بهترین پیام‌ها، پیام‌های ساده‌ و بی‌شاخ وبرگ اضافی هستند که به راحتی برای مخاطبان قابل‌درک باشند. بنابراین به‌جای پیچیده‌گویی باید تلاش کنیم تا با حداقل کلمات بیشترین اطلاعات را به شکل چکیده به مخاطب ارائه کنیم.

۷.     باور به اینکه باید با لطیفه‌گویی شروع کنیم
لطیفه‌گویی می‌تواند عاملی بسیار کارآمد در سخنرانی  باشد، هرچند که لطیفه‌گفتن باید با توجه و دقت بالا و رعایت آداب آن صورت گیرد. و البته باید توجه داشت که لطیفه باید با موضوع اصلی سخنرانی ما همراهی و ارتباط داشته باشد. در بحث ارتباطات و سخنرانی باید این موضوع مورد توجه باشد که آغاز یک گفتگوی دوجانبه با یک لطیفه می‌تواند تبعات ناخوشایندی داشته باشد. به‌عنوان مثال اگر این لطیفه با اقبال مخاطب همراه نشود، ممکن است با سکوتی تلخ از سوی شنونده مواجه شویم بگونه‌ای که شاید که حتی بتوانیم صدای دستگاه تهویه هوا را هم بشنویم و یا حتی ممکن است دچار برخورد ناخوشایندتری از جانب مخاطبان شده و با خنده توام با تمسخر ایشان مواجه شویم. شوخ طبعی و طنازی نباید به شکل عاملی خارجی به یک گفت و گو تزریق شود بلکه باید  به طور طبیعی در میانه گفت‌وگو و به شکلی فی‌البداهه جریان پیدا کند.

۸.     باور به کمال‌گرایی و ضرورت بی‌نقصی
یکی از مهمترین مسائلی که افراد را در موارد متعدد دچار مشکل میکند، کمال‌گرایی و انتظار کامل بودن خویشتن و یا طرف مقابل است. ممکن است ما با گذشت زمان و کسب تجربه به نقاط ضعف زیادی برسیم که قبلا پیش‌بینی‌اش را نکرده بودیم. افراد کمال‌گرا در کودکی یاد گرفته‌اند که دیگران با توجه به میزان کارآیی‌شان در انجام کارها به ایشان بها می‌دهند، لذا در نتیجه آنها صرفا بر پایه میزان پذیرش دیگران به خود بها می‌دهند. واقعیت این است که در ارتباطات نیز آدمی خالی از اشکال نبوده و هرگز بی‌نقص نخواهد بود. سخنران و یا مذاکره‌کننده نیز خود یک انسان است و انسان اشتباه می‌کند. البته اشتباه در صورتی اشتباه است که تنها یک بار رخ دهد. اما خبر خوش این است که مخاطبان در مقابل اشتباهات ما بسیار سخاوتمند و بخشنده‌اند و به‌راحتی از لغزش‌ها و تپق‌های ما چشم‌پوشی می‌کنند چرا که می‌خواهند شاهد موفقیت ما باشند.

۹.     باور به انکه هر آن چه می‌گوییم بی‌کم‌و کاست توسط دیگران برداشت می‌شود
هیچ کس  و هیچ چیز جز ذات الهی کامل نیست و لذا باید از این دریچه به دنیا نگریست. این اصل درخصوص ارتباطات بشری نیز مصداق دارد. اینکه گفته‌های ما  بی‌کم و کسر و بدون هیچ نقصی ازجانب دیگران برداشت شود به معنای آن است که ما در یک دنیای کامل و بی‌نقص (دنیای گل و بلبلی) زندگی می‌کنیم. حال آنکه واقعیت چیز دیگری است، چرا که ارتباطات از فیلتر ادراک افراد عبور می‌کند و لذا برداشت‌ها می‌تواند کاملا متفاوت از واقعیت باشند.  از این رو، گاهی پیش می‌آید که علی‌رغم شفافیت پیام، دریافت‌کننده هم‌چنان ناتوان ازدرک مضمون آن بوده و یا از اساس متوجه مقصود نشده و سوءبرداشت کند. بنابر

این همواره باید از درستی دریافت پیام اطمینان حاصل کنیم.

منبع: dargi.ir

خروج از نسخه موبایل