فراهم کردن زیرساخت های صادرات مهمتر از تبلیغات است
در واقع تبلیغات در خصوص کالاهایی انجام می شود که در درازمدت امکان بهرهبرداری از آن فراهم باشد. طی یک بازنگری متوجه میشویم که حدود ۲۰ تا ۳۰ سال گذشته، با وجود هزینههایی که بخش خصوصی یا دولت برای تبلیغات کالاهای صادراتی کرده، در حال حاضر بهرهبرداری لازم را از این موضوع نمی برد و دلیل آن کاهش صادرات ما است.
اگرچه بخشی از این هزینههای تبلیغاتی را دولت متقبل شده و پرداخت کرده یا سوبسیدهایی برای این منظور اختصاص داده، اما عمده آن را بخش خصوصی از سرمایه خود پرداخت کرده است. با این حال امروز به دلایل مختلف بیشترین خسارت را بخش خصوصی دیده است، چراکه با وجود هزینههای صرف شده، نمی توانند بهرهبرداری لازم را از این موضوع ببرند و دلیل آن نیز زیرساختهای غلط در حوزه صادرات کشور است که منجر به از دست رفتن بازارهای صادراتی شده است.
اگرچه در خصوص توسعه صادرات شعارهای بسیاری داده می شود، اما بخش عمدهای از حمایتها در حوزه واردات اعمال می شود و تا زمانی که این نگاه تغییر پیدا نکند و نگاه واقعی دولت به امر صادرات اتفاق نیفتد، قطعا نه در حوزه تبلیغات و نه در سایر بخشها نمیتوان مثمرثمر واقع شد.
از طرفی نگاه بانکها هم به مقوله صادرات در حد مورد انتظار نیست و تا وقتی که این وضعیت برقرار باشد، نمی توانیم در مسیر صادرات موفق عمل کنیم.
اگرچه به طور کلی حمایتهای درست و قابل قبولی از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت از بخش صنعت کشور انجام نگرفته و در واقع بر صنایع کشور جفا شده است، اما وزیر مربوطه به طور کلی بخش صادرات را فراموش کرده و این امر جای تاسف دارد.
هر زمانی که کشور دچار مشکل می شود، به فکر صادرات می افتند، اما تاکنون ارائه تسهیلات لازم برای بخش صنعت و تجارت، فراموش شده و حال شرایط به گونهای است که ظاهراً نمیخواهند از این خواب غفلت بیدار شوند و به فکر حمایت واقعی از صادرات بیفتند.
با این حال هزینههایی که خود صادرکنندگان در بخش تبلیغات انجام داده اند مبلغ کمی نبوده است. برای مثال یک شرکت صادراتی ممکن است اقلام مختلفی از کالاها را در اختیار داشته باشد و برندهای مختلف و اقلام متعددی را صادر کند.
به این ترتیب سرمایه در گردش این شرکت صادراتی تا حد قابل توجهی صرف پوشش و بستهبندی آن کالا می شود چرا که برای هر کدام از کالاها طراحی، کلیشه، چاپ و دپو به صورت جداگانه انجام می شود. اما در پاسخ به اینکه چرا دوام پیدا نکرده و همه این سرمایهها از دور خارج شده است، باز به این جواب می رسیم که حمایتهای لازم از صادرات انجام نشده است.
بنابراین نمی توان از صادرکننده انتقاد کرد که چرا در حوزه تبلیغات وارد نشده، چرا که او خسارت دیده و بابت خسارتهایی که دیده، متأسفانه دولت پاسخگو نبوده است. به این دلیل صادرکننده از دور خارج می شود و در چنین شرایطی انتقاد میشود که چرا بازارهای صادراتی خود را از دست دادهایم.
حتی همواره چه در دولت قبلی و چه در دولت فعلی، صحبت از موفقیت در امر صادرات عنوان میشود و آمارهای خوبی در بخش صادرات ارائه می شود، اما با کمی دقت در افزایش روزافزون موج بیکاری در کشور، می توانیم دلیل واقعی این چالش را متوجه شویم.
ما باید باور کنیم که صادرکنندگان، سربازان واقعی جبهه اقتصادی کشور هستند و در ابتدای امر و قبل از هر اقدامی باید از آنها حمایت کنیم تا بتوانند چرخ صنعت و تجارت را به گردش در بیاورند، اما متأسفانه صادرکنندگان فراموش شدهاند و از سوی دیگر در حوزه وزارت امور خارجه هم حمایتهای لازم از تجار را در بین وزرای هدف بسیار ضعیف و کمرنگ میبینیم، چرا که همه مسئولان ذیربط در این وزارتخانه درگیر مسائل سیاسی یا سایر مباحث شدهاند و انجام حمایتهای لازم از اقتصاد توسط سفارتخانهها یا وزارت امور خارجه مورد غفلت قرار گرفته است. از همین رو مشکلات متعددی برای تجار و صادرکنندگان ایجاد شده و بخشهای مسئول هم حاضر به کمک و حمایت از آنها نیستند.
حتی کالاها و محصولات صادرکنندگان بیمه نمیشود و بنابراین با توجه به ریسکهای سنگینی که تجار و صادرکنندگان ایرانی به صورت یکطرفه پذیرفته اند، هر بار که برای یکی از صادرکنندگان و فعالان اقتصادی در دیگر کشورها مشکلی ایجاد می شود، به تبع آن تعداد زیادی از آنها از دور صادرات خارج می شوند.
صادرکننده نمونه ملی
نویسنده محمد رضا میخچی