معرفی و بررسی جامع انواع تحلیل ارزهای دیجیتال
بازار ارزهای دیجیتال، به دلیل نوسانات زیاد قیمتی همزمان جذابیتهای فراوان و ریسکهای بیشماری را به همراه میآورد. در واقع این نوسانات خیلی از افراد را ثروتمند کرده است اما خیلی از افراد هم با ضررهای سنگین از این بازار رانده شدهاند. اما زمانیکه یک بازار واحد وجود دارد چرا خروجیهایی تا این حد متضاد دیده میشود؟
شاید پاسخهایی از این قبیل به ذهنمان خطور کند: فردی که سود خوبی به جیب زده حتما خوششانس و فردی که سرمایه بزرگی از دست داده بدشانس بوده است یا شاید یکی زودتر وارد بازار شده و دیگری دیرتر. اما پاسخ اصولی و درست را باید در نگاه فرد سرمایهگذار به بازار جستجو کرد. نگاهی که در طول زمان و با دریافت اطلاعات و تجربیات لازم، دقیقتر و تیزبینتر شده است. به زبان سادهتر، فردی که توانایی کسب سود از این بازار را دارد با انواع تحلیل ارزهای دیجیتال آشناست و با مرور زمان استفادهای بهینه از هرکدام را فراگرفته است.
فهرست عناوین
اهمیت تحلیل بازار ارزهای دیجیتال
دریافتیم که تفاوت کسب سود و از دست دادن سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال بسته به آگاهی و نوع نگاه سرمایهگذار به بازار است و مهارتی به نام تحلیل حرف اول و آخر را در این بازار پر هیاهو میزند.
بازار ارزهای دیجیتال چند ویژگی منحصر به فرد دارد که یکی از آنها، نوسانات بسیار شدید قیمتی رمزارزهاست. عاملی که جذابیت این بازار را برای سرمایهگذاران و معاملهگران دو چندان کرده است. اما آیا این بدین معناست که افراد محتاط و ریسکگریز نمیتوانند وارد این بازار شوند؟ یا به طور کلی آیا این بازار فقط برای افراد خاصی میتواند سودزا باشد؟ پاسخ به این سوال قطعا خیر است. چرا که این بازار قابل تحلیل است و از جنبههای مختلف، میتوان این بازار را بررسی و آنالیز کرد.
موضوع مهم دیگر این است که تقریباً تمامی بازارهای مالی تا حدی قابل تحلیل هستند. اما بازار ارزهای دیجیتال به دلیل شفافیت، این امکان را به کاربران میدهد که دادههایی را از آن استخراج کنند که در دیگر بازارهای مالی امکانپذیر نیست. در واقع بازار ارزهای دیجیتال را به نوعی تحلیلپذیرتر از بازارهای مالی دیگر است.
به این ترتیب، در این مقاله قصد داریم به بررسی روشهای مختلف تحلیل بازار ارزهای دیجیتال بپردازیم و مزیت و ویژگی هر کدام از این روشها را بررسی کنیم. در نهایت فردی که به انواع تحلیل بیشتری مسلط باشد قطعا تصمیمهای دقیقتری هم خواهد گرفت.
انواع تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال
بازارهای مالی را از جنبههای مختلفی میتوان مورد بررسی قرار داد و تحلیل کرد. بازار ارزهای دیجیتال هم از این قاعده مستثنی که نیست هیچ، میتوان به دلیل شفافیت از یک جنبه کاملا منحصر به فرد (درون زنجیره) هم آن را تحلیل کرد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
به طور کلی 4 روش اصلی تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد که به هر کدام به تفصیل خواهیم پرداخت.
- تحلیل تکنیکال (Technical Analysis)
تحلیل تکنیکال که به تحلیل نمودار یا چارت میپردازد، نوعی تحلیل است که هدف آن پیشبینی رفتار بازار در آینده بر اساس اتفاقات گذشته قیمت است. این نوع از تحلیل به طور گسترده جهت تحلیل سهام و سایر داراییها در بازارهای مالی سنتی استفاده میشود و همچنین بخش جداییناپذیر معاملات ارزهای دیجیتال هم محسوب میشود.
برخلاف تحلیل بنیادی که عوامل متعددی را پیرامون قیمت یک دارایی در نظر میگیرد، تحلیل تکنیکال به شدت بر عملکرد قیمت متمرکز است. بنابراین، از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت دارایی استفاده میشود و بسیاری از معاملهگران از این شیوه به منظور شناسایی روندها و فرصتهای معاملاتی مطلوب استفاده میکنند.
در حالیکه اشکال اولیه تحلیل تکنیکال در قرن هفدهم در آمستردام و قرن هجدهم در ژاپن ظاهر شد، تحلیل تکنیکال مدرن اغلب به چارلز داو (Charles Dow) نسبت داده میشود. داو، روزنامهنگار مالی و بنیانگذار وال استریت ژورنال، از اولین کسانی به حساب میآید که متوجه شد بازارها اغلب در روندهایی مشخص حرکت میکنند و میتوان آنها را تقسیمبندی و بررسی کرد. کار او بعداً باعث تولد نظریه داو (Dow Theory) گردید که باعث پیشرفت بیشتر در تحلیل تکنیکال شد.
تحلیل تکنیکال چگونه کار میکند؟
همانطور که گفته شد، تحلیل تکنیکال اساساً مطالعه قیمت فعلی و گذشته یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی تصادفی نیست و به طور کلی در طول زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل میشود.
با تعریفی عمیقتر میتوان اینگونه گفت که تحلیل تکنیکال به دنبال شناسایی فشار عرضه و تقاضاست. به عبارت دیگر، قیمت یک دارایی بازتابی از نیروهای فروش و خرید متقابل است و این نیروها ارتباط تنگاتنگی با احساسات معاملهگران و سرمایهگذاران (ترس و طمع) دارند.
شایان ذکر است، این شیوه در بازارهایی که در شرایط عادی با حجم و نقدینگی بالا فعالیت میکنند، قابل اعتمادتر و موثرتر تلقی میشود. بازارهای با حجم بالا کمتر مستعد دستکاری قیمت و تأثیرات خارجی غیرعادی هستند که منجر به تولید سیگنالهای گمراهکننده میشود.
اندیکاتور چیست؟
به منظور بررسی قیمتها و در نتیجه یافتن فرصتهای مطلوب، معاملهگران از انواع ابزارهای نموداری به نام اندیکاتور استفاده میکنند. شاخصهای تجزیه و تحلیل فنی یا همان اندیکاتورها میتوانند به معاملهگران کمک کنند تا روندهای موجود را شناسایی کنند و همچنین اطلاعات مهمی را در مورد روندهایی که ممکن است در آینده اتفاق بیفتند، دریافت کنند.
لازم به ذکر است که اندیکاتورها مزایا و معایب خود را دارند. مزیت مهم آنها این است که میتوانند اطلاعاتی ترکیبی از دادههای مختلف را ارائه دهند و در برخی موارد خوانش چارت را راحتتر کنند. در سوی دیگر اما عموماً اندیکاتورها کمی عقبتر از قیمت حرکت میکنند و تحلیلی از خود قیمت هستند. با این تفاسیر برخی از متخصصان استفاده از چند اندیکاتور را پیشنهاد میکنند در حالیکه برخی دیگر به استفاده از آنها اعتقادی ندارند.
انواع اندیکاتورها
اندیکاتورها را به روشهای مختلفی میتوان دستهبندی کرد. در یک دستهبندی اندیکاتورها در 3 گروه زیر قرار میگیرند:
- اندیکاتورهای روندنما (Trend Indicators)
یکی از مهمترین بخشهای تحلیل تکنیکال، تشخیص روند قیمتی است. بسیاری از تصمیمهای معمالهگران بسته به روندی است که قیمت در پیش گرفته است به همین دلیل یکی از اولین مواردی که هر معاملهگری باید آن را فرابگیرد تشخیص روند است.
به همین منظور اندیکاتورهایی طراحی شدهاند که این کار را برای معاملهگر سادهتر کنند که میتوان به میانگین متحرک (Moving Average) و باندهای بولینگر (Bollinger Bands) اشاره کرد.
- اندیکاتورهای نوساننما (Oscillators)
اندیکاتورهای نوساننما که به آنها اسیلاتور هم گفته میشود، به منظور پیدا کردن نقاط بهینه برای ورود یا خروج استفاده میشوند. اسیلاتورها یک شاخص عددی هستند که در یک محدوده خاص نوسان میکنند. این محدوده شامل مقادیر کمینه و بیشینه است که به آنها سطوح اشباع خرید یا فروش گفته میشود. با عبور شاخص عددی از این سطوح سیگنالهای خرید/فروش صادر میشود. اندیکاتورهای شاخص قدرت نسبی (RSI) و مکدی (MACD) از محبوبترین اسیلاتورها به شمار میآیند.
- اندیکاتورهای حجمی (Volume Indicators)
یکی دیگر از بخشهای مهم تحلیل تکنیکال رصد جریان نقدینگی ورودی و خروجی به بازار است. یکی از نشانههای تداوم با تغییر روند، حجم معاملات است. یکی از اندیکاتورهای مهم حجمی، اندیکاتور حجم تعادلی یا OBV است.
در یک دستهبندی دیگر میتوان اندیکاتورها را از نظر زمانی تقسیمبندی کرد:
- اندیکاتورهای پیشرو (Leading Indicators)
این اندیکاتورها میتوانند روند حرکت نمودار را پیشبینی کنند و دید خوبی از آینده قیمت به سرمایهگذار ارائه دهند. یکی از اندیکاتورها (بهتر است بگوییم اسیلاتورهای) مهم این دسته استوکاستیک (Stochastic) است.
- اندیکاتورهای پسرو (Lagging Indicators)
این اندیکاتورها کمی عقبتر از قیمت حرکت میکنند و عموما به منظور شناسایی تغییر روند احتمالی استفاده میشوند. میانگین متحرک و باند بولینگر از این دسته اندیکاتورها محسوب میشوند.
انواع روشهای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال از زمان تولد تا امروز با پیشرفتهای زیادی همراه بوده است. به همین دلیل امروزه با روشهای متعدد و متنوعی در تحلیل نمودارها روبرو هستیم که به معرفی برخی از محبوبترین روشهای آن میپردازیم:
- تحلیل توسط اندیکاتورها
در مورد اندیکاتورها توضیح داده شد. علاوه بر اندیکاتورهایی که ذکر شد هر شخصی میتواند با توجه به نیاز و دانش خود اندیکاتوری طراحی کند. علاوه بر این، هر معاملهگر با توجه به استراتژی خود از ترکیب چند اندیکاتور به منظور پیشبینی روند، شناسایی نقاط احتمالی تغییر جهت قیمت و انتخاب نقاط مناسب برای ورود و خروج استفاده میکنند.
همانطور که از نام این روش میتوان حدس زد تمرکز این روش بر خود قیمت است. به این معنا که در این روش اندیکاتورها جای خاصی ندارند.
معاملهگرانی که از این روش بهره میبرند به شکل کندلها، خطوط روند، نواحی حمایت و مقاومت، الگوهای هندسی تشکیل شده و مواردی از این قبیل توجه ویژهای میکنند.
با تکامل روزافزون تحلیل تکنیکال و با توجه به اینکه یکی از منطقهای مهم بازارهای مالی بحث رابطه عرضه و تقاضا با قیمت است، پرایس اکشن وارد مرحله جدیدی شد.
به زبان خیلی ساده افزایش تقاضا در صورت ثابت ماندن عرضه موجب افزایش قیمت و بالعکس افزایش عرضه در صورت ثابت ماندن تقاضا موجب کاهش قیمت میشود.
با این فلسفه معاملهگران در نمودار، مناطقی که اعتقاد دارند محلهای اصلی عرضه و تقاضا هستند را مییابند و در این مناطق معاملات خود را انجام میدهند. از روشهای ICT و RTM به عنوان مهمترین روشهای این شیوه نام برده میشود.
محدودیتهای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال، هرچند که ابزار مؤثری برای پیشبینی رفتار قیمتی در بازارهای مالی از جمله ارزهای دیجیتال است، با محدودیتهایی هم همراه است. این رویکرد بیشتر بر اساس دادههای گذشته و الگوهای شکل گرفته استوار است و از این رو، در مواجهه با شرایط جدید و تغییرات ناگهانی، ممکن است از دقت آن کاسته شود. به عبارت دیگر، تحلیل تکنیکال ممکن است در تشخیص محدودیتهای بازار به ویژه در زمانهایی که نوسانات بسیار بالاست، ناکارآمد باشد.
یکی از مسائل دیگر مرتبط با تحلیل تکنیکال، عدم درک کامل از مسائل بنیادی بازارها است. برای مدیریت این محدودیتها، سرمایهگذاران باید با دقت از تحلیل تکنیکال بهرهمند شوند و آن را با تحلیلهای دیگر، مانند تحلیل بنیادی ترکیب کنند.
- تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (Fundamental Analysis)
یکی دیگر از انواع تحلیل ارزهای دیجیتال، تحلیل فاندامنتال یا بنیادی یک پروژه است. همانطور که از نام این شیوه میتوان حدس زد، به دنبال روندهای قیمتی یک ارز دیجیتال نمیگردیم. در عوض به مطالعه زیرساختها، عوامل اقتصادی و فناوری پروژه خواهیم پرداخت و از این طریق به دنبال ارزشگذاری بر روی ارز دیجیتال آن هستیم.
تحلیل بنیادی تلاش دارد پروژهای را موشکافی کند و از این طریق به نتیجهای شفافتر دست یابد. این نتیجه شفاف در کنار تحلیل تکنیکال میتواند بهینهترین نقاط ورود و خروج پروژه را مشخص کند.
بخشهایی که در تحلیل بنیادی باید مورد بررسی قرار گیرد
در تحلیل بنیادی فاکتورهای زیادی باید مورد بررسی قرار بگیرد که در زیر به آنها اشاره خواهیم کرد.
- وایت پیپر پروژه
اکثر پروژههای کریپتویی در سندی از ایده، تیم، نقشه راه و … پروژه پردهبرداری میکنند. در برخی موارد این وایت پیپر به شکلی بسیار تخصصی نوشته میشود که تنها متخصصان میتوانند آن را بخوانند و در برخی موارد دیگر در چند صفحه و بدون توجه به جزئیات این سند ارائه میشود. اما در بیشتر مواقع یک کاربر معمولی هم قادر به مطالعه آن است. در هر صورت، یک سرمایهگذار واقعی میبایست وایت پیپر پروژهای که قصد سرمایهگذاری بر آن را دارد مطالعه کند. پروژههای بزرگ عموماً به جزئیات دقت فراوانی میکنند و تمام اطلاعات مورد نیاز کاربر را ارائه میکنند. حتی وجود غلط املایی و انشایی در وایت پیپر میتواند مانع سرمایهگذاریهای بزرگ توسط نهادها یا اشخاص ثروتمند شود.
به این ترتیب یکی از مهمترین بخشهایی که توسط سرمایهگذار باید بررسی شود وایت پیپر است که هم سرمایهگذار را با پروژه آشنا میکند و هم با مطالعه آن تا حدی میتوان قدرت تیم و ایده پروژه را درک کرد. البته لازم به ذکر است که برخی پروژهها با ارائه ایدههای جنجالی و بکر توجهات را به خود جلب میکنند و از طریق همین وایت پیپر سرمایه بزرگی جذب میکنند اما در زمان اجرا ناتوان هستند و یا صرفا به منظور کلاهبرداری چنین وایت پیپری ارائه میدهند. بنابراین مطالعه وایت پیپر لازم است اما کافی نیست.
رمزارزها معمولا توسط تیمی از بنیانگذاران و توسعهدهندگان نرمافزار ایجاد میشوند که به دنبال ارائه راهحلی برای یک مشکل هستند. برای درک بهتر نحوه عملکرد یک پروژه، باید در مورد تجربه حرفهای تیم پروژه تحقیق شود.
این پروسه شامل بررسی پروفایلهای لینکدین اعضای اصلی به منظور اطلاع از پیشینه هر کدام از این افراد است. همچنین، صفحه «درباره» در وبسایت هر ارز دیجیتال باید به وضوح بیان کند که چه کسی به ساخت پروژه کمک میکند و تخصص او چیست.
در این بخش، خط قرمز را میتوان تیمی بیتجربه یا ناشناس دانست. در صورتیکه تیم پروژه مشخص نباشد احتمال کلاهبرداری پروژه تا حد زیادی افزایش پیدا میکند. هرچند که این قضیه برای تمام ارزهای دیجیتال تا امروز صدق نکرده است. در بخش بعد به این موضوع پرداخته میشود
پروژههای کریپتویی با پتانسیل، عموماً یک تیم اجرایی کاملاً مشخص دارند که اجرا، امور مالی و بازاریابی را مدیریت میکنند. کسب اطلاعات بیشتر در مورد اینکه چه کسی رهبری یک تیم ارزهای دیجیتال را بر عهده دارد، می تواند بینشی در مورد احتمال موفقیت یک پروژه ارائه دهد.
در اینجا چند سوال وجود دارد که باید هنگام تحقیق در مورد رهبری یک پروژه مطرح شود:
- آیا آنها سابقه موقعیتهای رهبری موفق را دارند؟
- آیا آنها رهبرانی معتبر و معروف هستند؟
- آیا آنها سابقهای در صنعت کریپتو دارند؟ و آیا این سابقه خوب است یا بد؟
- آیا آنها در معرض دید عموم هستند یا ناشناسند؟
در حالی که برخی از پروژهها مانند بیت کوین با بنیانگذاران ناشناس به موفقیت دست پیدا کردند، اکثر پروژههای دیگر با نیتهای شوم متولد شدند. اگر رهبری پروژه نامشخص باشد، احتمالاً آن ارز دیجیتال مشروع نیست.
- آشنایی با جامعه پروژه
اکثر ارزهای دیجیتال برای رشد به جامعهای قوی و حامی نیاز دارند. کند و کاو در مورد جامعه یک ارز دیجیتال میتواند به سرمایهگذار این دید را بدهد که آیا پروژه میتواند موفق باشد یا صرفاً یک هایپ است که روزی فرو خواهد نشست.
عضویت در کانال تلگرام یا دیسکورد (Discord) پروژه میتواند به آگاهی بیشتر کاربر کمک کند. همچنین در این کانالها معمولاً به سوالات کاربران هم پاسخ داده میشود. اگر یک پایگاه اجتماعی بزرگ به خوبی سازماندهی شده باشد میتواند نشانگر با پتانسیل بودن یک ارز دیجیتال باشد. افراد حاضر در جامعه یک ارز دیجیتال باید در مورد مسائل مربوط به بلاکچین و روشهای بهبود پروژه مدنظر بحث کنند. اما اگر تنها چیزی که مشاهده میشود پمپاژ تبلیغات است، احتمال زیادی وجود دارد که پروژه خوب و آیندهداری پیشروی ما نیست.
- ایده و فناوری استفاده شده در پروژه
رمزارزها مفهوم جدیدی هستند که بر مبنای سیستمهای توزیع شدهای ساخته شدهاند که برای دههها وجود داشتهاند. هدف اصلی آنها حذف دخالتهای انسانی (و در نتیجه فساد، اشتباهات و سود شخص ثالث) از سیستمهای مالی بود. اگر بتوانید حتی درک نسبی از نحوه عملکرد بلاکچینها و استفاده از آنها برای حل مشکلات به دست آورید، در تصمیمگیری در مورد اینکه آیا ارز دیجیتال ارزش سرمایهگذاری دارد یا خیر، دست بالا را خواهید داشت.
با این حال نیازی به دانستن تمام اطلاعات عمیق فنی مثل نحوه برنامهنویسی وجود ندارد، بلکه سرمایهگذار باید یاد بگیرد که توکن چیست، فناوری بلاکچین چه کاری انجام میدهد، چگونه نگهداری میشود، چه چیزی در بلاکچین ذخیره میشود و چگونه بلاکچین با کاربران تعامل دارد. در غیر این صورت، صرفاً در حال گمانهزنی بر روی قیمت یک رمزارز است.
- چشمانداز پروژه
ارزهای رمزنگاری شده باید چشمانداز روشنی از اهداف خود داشته باشند که توسط نقشه راهی مسیر رسیدن به آن نیز مشخص شده باشد. چشمانداز باید در وایت پیپر و در وب سایت پروژه به وضوح دیده شود. این چشمانداز باید جزئیات کافی را ارائه دهد تا مشخص شود دقیقاً در راستای حل چه مشکلی گام برمیدارد.
به عنوان مثال، اگر یک وبسایت عباراتی مانند «ارز دیجیتال آینده است» داشته باشد، اما چشمانداز روشنی برای چگونگی حل مشکل یک کاربر خاص توسط ارز دیجیتال تعریف یا بیان نمیکند، این یک زنگ خطر برای سرمایهگذار به شمار میآید.
- نقشه راه پروژه
نقشه راه برای یک پروژه ارز دیجیتال، جدول زمانی رویدادهایی است که پیشرفت مورد انتظار آن را نشان میدهد و معمولاً در نمودار خطی به نمایش درمیآید. نقشه راه باید دارای نقاط برجسته واضح و مختصر باشد که به صورت فصلی تقسیمبندی شده است و همه پروژه را به سمت مجموعهای از اهداف از پیش تعریف شده سوق میدهد.
نقشه راه ممکن است در وایت پیپر موجود باشد، اگرچه اکثراً جدول زمانی پروژهها در حال تغییر هستند و در وبسایت پروژه نمایش داده شدهاند. اگر نقشه راهی وجود نداشته باشد یا اگر از نقاط برجسته بیش از حد استفاده شده باشد باید زنگ خطر برای سرمایهگذار به صدا در بیاید.
- اقتصاد توکنی (توکنومیکس)
اصطلاح “توکنومیکس” به توزیع، گردش و عرضه کل یک ارز دیجیتال معین اشاره دارد. اهمیت این موضوع مانند اهمیت شیوه چاپ پول در یک کشور است که روی ارزش آن در طول زمان تاثیر میگذارد. از طرف دیگر مانند سهام یک شرکت سهامی عام، قیمت یک ارز دیجیتال منعکس کننده عرضه و تقاضا است. هر چه تعداد سهام بیشتر باشد، برای افزایش قیمت نیاز به افزایش تقاضا وجود دارد.
تیم پروژه عموماً بخشی از وایت پیپر را به اقتصاد توکنی خود اختصاص میدهد و در این بخش تعداد کل توکنها، مقدار اختصاص داده شده به تیم، شرکا، مشاوران و …، نحوه توزیع توکنها در طول زمان، مقدار توکن اختصاص داده شده برای جامعه، پاداشها و مدت زمان قفل بودن برخی توکنها را مشخص میکند.
واضح است که اگر مقدار زیادی از توکنها به اعضای تیم اختصاص داده شده باشد میتوان به عملکرد آن مشکوک شد. از طرف دیگر اگر برنامه مناسبی برای عرضه توکنها در طول زمان طراحی نشده باشد میتوان پیشبینی کرد که در مقاطع زمانی خاص با کاهش شدید قیمت مواجه باشیم. اینها برخی از زنگ خطرهایی است که سرمایهگذار میبایست با آنها به خوبی آشنا باشد.
- تحلیل درون زنجیرهای (On-Chain Analysis)
بر خلاف زیرساختهای بانکداری سنتی، دفتر کل دیجیتال مبتنی بر بلاکچین به صورت عمومی و به راحتی قابل مشاهده و بازرسی است. این شفافیت معدن طلایی از اطلاعات را فراهم میکند و عملاً هر کسی را قادر میسازد تا بینشی در مورد الگوهای تراکنش، حرکت نهنگها و روندهای مهم کسب کند.
اکنون دهها پلتفرم، دادههای درون زنجیرهای را برای استفاده آسان استخراج، تجزیه و تحلیل و بر روی نمودار ترسیم میکنند.
چرا دادههای درون زنجیره را تحلیل میکنیم؟
همانطور که کاربران کریپتو هر روز هوشمندتر میشوند، احتمال اینکه با پلتفرمهای تجزیه و تحلیل درون زنجیرهای تعامل بیشتری داشته باشند، وجود دارد. دادههای آنچین میتوانند بینشهایی در مورد الگوهای تراکنش، سلامت شبکه، توکنومیکس و رفتار و روند کلی در اکوسیستمهای غیرمتمرکز ارائه دهند و کاربران را قادر میسازند تا تصمیمات آگاهانه بگیرند و تعاملات بلاکچین خود را بهینه کنند.
کاربران تمایل دارند دادههای زنجیره ای را به یک (یا چند) دلیل زیر تجزیه و تحلیل کنند:
با اندازهگیری دادههایی مانند تعداد دارندگان توکن، حجم معاملات و معیارهای عدم تمرکز، کاربران میتوانند ارزش ذاتی و پتانسیل یک ارز دیجیتال یا پروژه را ارزیابی کنند.
تجزیه و تحلیل آسیبپذیریهای بالقوه و الگوهای جریان نقدینگی به کاربران کمک میکند تا تهدیدات بالقوه را درک کنند و ایمنی سرمایهگذاری خود را ارزیابی کنند.
دادههای آنچین تأیید سوابق تراکنشها، شفافیت و ردیابی وجوه و ملزومات قرارداد را امکانپذیر میکند و امکان ممیزی دقیق و جامع را فراهم میکند.
- تجزیه و تحلیل روند:
امکان تشخیص الگوهای در حال ظهور در بلاکچین در طول زمان وجود دارد. با مشاهده این الگوها، ذینفعان میتوانند رفتارهای بالقوه آینده را پیشبینی کنند، حرکت داراییها یا پلتفرمهای خاص را بسنجند و تصمیمات آگاهانهای اتخاذ کنند که با چشمانداز بلاکچین در حال تحول هماهنگ باشد.
برخی از دادههای مهم درون زنجیره
با متنوعتر شدن چشمانداز بلاکچین و افزایش رقابت بین پلتفرمها و پروتکلها، توسعهدهندگان راههایی برای استخراج و تجزیه و تحلیل دادههای مختلف درون زنجیره پیدا کردهاند.
این دادهها اکنون زیربنای تصمیمات تجاری و مدیریت ریسک هزاران فرد، کسب و کار و موسسه در سراسر جهان است و اکنون میتوان بدون مدرک علوم کامپیوتر یا دانش عمیق فناوری بلاکچین به این دادهها دسترسی داشت.
در اینجا به بررسی برخی از مهمترین دادهها میپردازیم:
- ارزش کل قفل شده (Total Value Locked)
ارزش کل قفل شده (TVL) معیاری برای اندازهگیری ارزش کل داراییهای قفل شده در آدرسهایی است که با قرارداد هوشمند کنترل میشوند. TVL به عنوان یک شاخص برای تقاضا و فعالیت کاربر در نظر گرفته میشود. به زبان سادهتر، افزایش TVL عموماً به عنوان یک شاخص صعودی در نظر گرفته میشود.
- آدرسهای فعال
همانطور که از نام این شاخص پیداست به بررسی تعداد آدرسهایی میپردازد که در یک محدوده زمانی مشخص (1 هفته، 1 روز، 1 ماه و …) در یک شبکه خاص فعال بودهاند. تغییر در این شاخص نشاندهنده افزایش یا کاهش پذیرش و استفاده از آن شبکه است. به همین ترتیب، تغییر در اندازه میانگین تراکنشها و میانگین توکنهای نگهداری شده توسط هر آدرس، تغییرات رفتاری کاربران را نمایش میدهد.
- تعداد هولدرهای توکن
تصور کنید این امکان وجود داشت که تعداد کیفپولهایی که توکن خاصی را نگهداری میکنند نمایش داده میشد. به این معنا که دقیقاً چند کیفپول در یک دوره زمانی معین یک توکن خاص را در خود نگه میدارند و نحوه تغییر این عدد با زمان (یا بر اساس رویدادها، بهروزرسانیها یا شرایط بازار) قابل مشاهده بود.
این اطلاعات میتواند برای اندازهگیری سریع میزان توزیع توکن، وجود تعداد زیادی هولدر بزرگ (نهنگ)، شناسایی پذیرش رو به رشد و شناسایی مشکلات احتمالی مورد استفاده قرار گیرد.
- درآمد ماینرها
درآمد ماینر، مجموع بیت کوین تازه استخراج شده به اضافه کارمزد تراکنشهاست. درآمدهای بالا نشان دهنده یک شبکه سالم است که در آن ماینرها برای محافظت از منافع بلندمدت شبکه تشویق میشوند.
نرخ هش میزان قدرت پردازشی که ماینرها برای ایمنسازی شبکه تولید میکنند را اندازهگیری میکند. به طور کلی، هرچه نرخ هش بالاتر باشد، امنیت آن بیشتر است.
- تحلیل احساسات (Sentiment Analysis)
تحلیل احساسات یا سنتیمنت، نظرات و نگرشهای احساسی معاملهگران را نسبت به یک ارز دیجیتال خاص در نظر میگیرد. تجزیه و تحلیل احساسات در بازار ارزهای دیجیتال همچنین تاثیر عوامل اجتماعی و معاملاتی بر روی یک ارز دیجیتال را منعکس میکند.
برخلاف بازار فارکس و بورس، ارزهای دیجیتال بیشتر تحت تأثیر فشار (احساسات) اجتماعی قرار میگیرد و میتواند تحت تأثیر یک توییت یا بهروزرسانی حرکتی بزرگ (صعودی یا نزولی) از خود را به نمایش بگذارد. به طور کلی، تجزیه و تحلیل احساسات بازار مستلزم تحقیق در مورد نگرش فعالان بازار به منظور تلاش برای پیشبینی حرکت بعدی قیمت است. همچنین این شیوه کمک میکند تا پویایی کلی دارایی و هایپ یا ترس پیرامون ارز دیجیتال خاص را درک کنید.
همانطور که ذکر شد، بازار کریپتو ماهیتی اجتماعی دارد. به این معنی که اگر افراد بیشتری تمایل داشته باشند بر اساس یک رویداد، فکر، احساس یا ایده عمل کنند، میتوانند به طور قابلتوجهی بر حرکت قیمت تاثیر بگذارند. نمونه بارز چنین سناریویی زمانی بود که یک توییت از ایلان ماسک باعث افزایش یا کاهش قیمت دوج کوین (Doge) میشد.
نحوه انجام دادن تحلیل احساسات
درک احساسات بازار با جمع آوری دیدگاهها، ایدهها و نظرات بازار شروع میشود. با این حال، در حالی که تجزیه و تحلیل احساسات بازار میتواند مفید باشد، باید به چیزی بیش از آن تکیه شود. برای دستیابی به نتیجه بهتر، بعد از جمعآوری اطلاعات باید آن را با دانش و تجربه خود ترکیب کنید.
به صفحات و کانال های رسانههای اجتماعی مرتبط نگاه کنید تا ببینید جامعه و سرمایه گذاران در مورد آن پروژه چه احساسی دارند. با عضویت در انجمنهای رسمی، سرورهای دیسکورد یا گروههای تلگرام، مستقیماً با تیم پروژه و اعضای انجمن ارتباط برقرار کنید. با این حال، همیشه احتیاط کنید و از استناد به نظر خود صرفا بر مبنای یک معیار خودداری کنید.
روشهای انجام تحلیل احساسات:
در زیر برخی از روشهای شناخته شده برای انجام تحلیل احساسات بازار کریپتو آمده است.
- نرخهای تامین مالی (Funding Rates)
نرخهای تامین مالی، پرداختهای دورهای هستند که بر اساس تفاوت بین بازارهای قرارداد دائمی و قیمتهای لحظهای به معاملهگران در موقعیت خرید (Long) یا فروش (Short) انجام میشود. معاملهگران بر اساس موقعیتهای باز خود این مبلغ را پرداخت یا دریافت میکنند.
نرخ تامین مالی معیاری است که قابل ردگیری و با احساسات بازار مرتبط است. علاوه بر این، منعکسکننده پرداختهای دورهای انجام شده به معاملهگران بر اساس تفاوت قیمتهاست.
با این تفاسیر، هر زمان که نرخ تامین مالی مثبت باشد، احساسات بازار صعودی است. به طور مشابه، هر زمان که نرخ تامین مالی کاهش یابد، احساسات بازار هم کاهش مییابد.
اندیکاتور یا شاخص احساسات نشاندهنده چگونگی درک یک گروه از بازار یا اقتصاد است. این شاخصهای مبتنی بر روانشناسی بازار، احساسات را به صورت عددی یا گرافیکی تعیین میکنند تا پیشبینی کنند که چگونه باورها و موقعیتهای فعلی ممکن است بر رفتار آینده بازار تأثیر بگذارد.
شاخصهای احساسی مانند شاخص ترس و طمع بررسی میکنند که فعالان در بازار از نظر احساسی چقدر صعودی یا نزولی هستند و در مورد آینده یک ارز دیجیتال چه احساسی دارند. این شاخص زمانیکه بیش از حد بالا (طمع شدید) یا پایین (ترس شدید) باشد ممکن است کاملاً برعکس عمل کند.
- تجزیه و تحلیل جامعه و رسانههای اجتماعی
در حین انجام تجزیه و تحلیل احساسات بازار کریپتو، ارزیابی رسانههای اجتماعی و جوامع مرتبط با ارز دیجیتال خاص، مانند کانالهای دیسکورد، تلگرام، توئیتر و … بسیار مهم است. بسیاری از فالوئرها در صورت مشارکت در جوامع اجتماعی میتوانند به طور قابلتوجهی بر نوسانات قیمت تأثیر بگذارند.
هنگام تحلیل رسانههای اجتماعی و جامعه، باید به دنبال هایپ یا ترس مرتبط با یک ارز دیجیتال خاص بود. در واقع باید احساس سرمایهگذاران و معاملهگران نسبه به تحولات جاری در رسانههای اجتماعی ارزیابی شود.
جمعبندی
بازار ارزهای دیجیتال به طور روزافزونی در حال جذب سرمایهگذاران بیشتری است. در واقع امروزه شاهد آن هستیم که بسیاری از سرمایهگذاران بزرگ بخشی از سرمایه خود را به این بازار اختصاص دادهاند. از طرف دیگر نوسانات بالای این بازار برای افراد زیادی به عنوان فرصتی برای کسب سود در نظر گرفته میشود.
اما همانقدر که این بازار بسیار جذاب به نظر میرسد میتواند خطرناک و پرریسک باشد. اینجاست که دانش و اطلاعات به کمک سرمایهگذار میآید و او را در این مسیر پر پیچ و خم یاری میدهد. ترکیب این دانش و تجربه به سرمایهگذار قدرت تحلیل را اعطا میکند. تحلیلی که در 4 بخش اصلی تکنیکال، فاندامنتال، درون زنجیره و احساسات صورت میگیرد و به سرمایهگذار این امکان را میدهد در مرور زمان به ترکیبی شخصیسازی شده و بهینه دست پیدا میکند.
لینک کپی شد