پنج راه برای جلوگیری از خستگی کارمندان
پنج راه برای جلوگیری از خستگی کارمندان
مهارتهای مدیریتی
پنج راه برای جلوگیری از خستگی کارمندان
ما شرکتی را موفق میدانیم که بیش از همه به فکر نیرو و توان کارمندان خودش باشد. کاهش تواناییهای آنها تاثیری مستقیم بر رشد و توسعه شرکت میگذارد. پس باید به فکر خستگی فیزیکی کارمندانتان باشید. البته یادتان نرود که این خستگیهای فیزیکی به خستگیهای روحی نیز منجر میشوند. پس یک مدیر شایسته باید بتواند در زمینه روحی و روانی نیز مدیریت خوبی داشته باشد. درجه حرارت هوا گاهی آن قدر گرم میشود که طاقت بسیاری از کارمندان سر میرود. شاید آنها حتی دیگر حوصله انتقادهای سالم و صحیح را هم نداشته باشند. همه کارمندان شما نیز یک روحیه مشخص ندارند. افراد مختلفی در شرکت شما کار میکنند و شما به عنوان مدیر باید با همهشان سر و کار داشته باشید.
پس اولا باید گفت که تغییرات هوا مساله جدی برای هر شرکت است. امروزه شرکتهای موفق رویکردهای خود را با تغییرات فصلی نیز هماهنگ میکنند. اما در واقع نباید فقط به گرما یا سرمای شدید هوا فکر کنید. تواناییهای فیزیکی کارمندان شما یک بخش از ماجرا است. بخش دیگر آن به تواناییهای روحی آنها مربوط میشود. در نظر بگیرید که شما همواره باید با کارمندانتان سر و کار داشته باشید. آیا تواناییهای روحی و روانی آنها را میشناسید؟ آیا برای شما فقط تجربه و مهارت مساله است؟ ما در اینجا پنج راه برای جلوگیری از خستگی فیزیکی و روحی کارمندان شما ارائه میدهیم
.
(۱) هر کارمندی دوست دارد بر کار خودش کنترل کامل داشته باشد. او دوست دارد زمام امور خودش را در دستانش داشته باشد. او حتما پذیرای انتقادات مدیران بالارتبه هست، اما باید مسائل روحی را هم مد نظر قرار داد. ما معتقد هستیم که بهتر است استقلال کاری کارمندان حفظ شود. در این صورت، آنها آرامش بیشتری خواهند داشت. هرچه بیشتر به کار کارمندانتان سرک بکشید، آنها نیز زودتر عصبی و خسته خواهند شد. البته شما حق دارید که به عنوان مدیر در جریان امور باشید. اما آنها دوست دارند خودشان کارشان را انجام دهند. سعی کنید آنها را با نتایج کارشان قضاوت کنید. کمتر در اموراتشان مداخله کنید تا روحیهشان را از دست ندهند. در فصل داغ تابستان خستگی فیزیکی آنها نیز افزایش مییابد و هر انتقادی میتواند این خستگی را تشدید کند.
(۲) پیش از اینکه کارمندی را استخدام یا اخراج کنید، باید به فکر مساله خستگی او باشید. وقتی میخواهید کسی را استخدام کنید ابتدا باید به کارنامهاش در زمینه
کسبوکار نگاهی بیندازید. اما این کار ابدا کافی نیست. مهارتها و تجارب او اهمیت بسیار زیادی دارند. اما باید یادتان باشد که شخصیت او نیز مساله مهمی است. به باور ما، شخصیت کارمندان و تواناییهای روحیشان بخش اصلی در استخدام یا حتی اخراج او محسوب میشود. شاید کسی که استخدام میکنید تجارب و مهارتهای زیادی داشته باشد. اما چه بسا همین فرد تواناییهای فیزیکی خوبی نداشته باشد. مطمئنا در شرایط سخت کار (همچون گرمای شدید تابستان) به او نیز سخت خواهد گذشت. نتیجه استخدام چنین فردی ضرر به کل شرکت است. پس بهتر است به تواناییهای فیزیکی و روحی یک فرد پیش از استخدام یا اخراج وی خوب فکر کنید.
(۳) هر کارمند دو زندگی دارد. یک زندگی او به صورت شخصی است و زندگی دیگر او جنبهای کاری دارد. شما نباید به کارمندتان فقط به عنوان نیروی کار نگاه کنید. اگر یک کارمند شرایط روحی خوبی در زندگی شخصیاش نداشته باشد، برای شما نیز خوب کار نخواهد کرد. برای همین بهتر است با کارمندانتان تا حد ممکن صمیمی باشید. باید بتوانید روابطی سالم و منطقی با آنها برقرار کنید. حتی در صورت لزوم باید از آنها بخواهید تا درباره اوضاع و احوال زندگیشان با شما درد دل کنند. به این ترتیب، شما میتوانید به آنها کمک کنید و این کمک انرژی زیادی به آنها میدهد. شما باید به کارمندتان اطمینان دهید که سلامت و آرامش او در زندگی شخصیاش هدف اول شماست. کارمند شما باید به شما به چشم یک دوست و همدل نگاه کند و نه یک مدیر سختگیر. در این صورت، شما میتوانید بخشی از فشارهای روحی و فیزیکی او را کم کنید. او نیز به نوبه خودش خواهد توانست تمام تلاشاش را برای شرکت به خرج دهد.
(۴) همواره به انتظارات خودتان از کارمندانتان خوب فکر کنید. نباید از هر کارمندی یک انتظار ثابت و مشخص داشت. شاید یکی از کارمندان شما اهل معاشرت نباشد. شاید کارمند دیگری خیلی زود عصبی شود. شاید یکی دیگر از کارمندان شما تواناییهای فیزیکی کمی داشته باشد. و چه بسا یکی دیگر از کارمندان ماهر و خوشذوق شما در زمستان نتواند به خوبی پاییز کار کند. از هر کارمند به اندازه تواناییهای روحی و فیزیکیاش کار بخواهید. در این صورت، آنها نیز به خوبی میفهمند که باید دقیقاً چه کاری را برای شرکت انجام دهند. آنها باید مسوولیتی را در شرکت برعهده بگیرند که از آن لذت میبرند. پس بهتر است قبل از طرح انتظاراتتان با آنها هم مشورت کنید. حرفهای آنها و علایقشان را خوب بشنوید و سپس ایدههایتان را به آنها منتقل کنید. سعی کنید یک مشاور خوب برای فعالیتهای آنها باشید و شرایط روحی و روانیشان را خوب درک کنید. هرگز فراموش نکنید که یک مدیر موفق باید یک روانشناس موفق نیز باشد.<
br /> (۵) سعی کنید ارتباطهای مناسبی بین اعضای شرکت برقرار کنید. شما باید بتوانید اعضای شرکت را به همدیگر نزدیک کنید. یک مدیر ترسناک و سختگیر هرگز نمیتواند روحیه همکاری را میان کارمنداناش گسترش دهد. کارمندان باید حس کنند که میتوانند به شما اطمینان و اعتماد کنند. بهتر است با روحیهای شادمان همواره به جمع کارمندانتان بپیوندید و آنها را به همدیگر نزدیک کنید. باید به آنها نشان دهید که هدف شما نزدیکی همه اعضای یک شرکت به همدیگر است. آخرین پیشنهاد ما این است که یک شرکت خوب باید به یک خانواده خوب بدل شود.
نویسنده: ریوا لسونسکی
مترجم: سیمین راد
منبع:مدیران