پیوستن به مولتی لول مارکتینگ
مولتی لول مارکتینگ یا نتورک مارکتینگ، همواره به عنوان یکی از محبوب ترین کسب و کارهای اینترنتی مطرح بوده است. میخواهید به عضویت یک شرکت نتورک مارکتینگ درآیید و در حال تحقیق هستید؟ خوب حتماً دوست دارید بدانید که از چه کسانی باید تحقیق کنید… . به نظر شما هر کسی که اسم نتورک مارکتینگ را شنیده بود برای مشاوره مناسب است؟ اجازه بدهید اینطور بگویم که هر کسی که اسم مرسدس بنز را شنیده بود آیا در مورد این خودرو اطلاعات کاملی دارد؟ در این مقاله می خواهیم ببینیم که چه کسانی برای تحقیق درباره MLM مناسب هستند… .
می توان گفت سه نوع نویسنده و صاحب نظر وجود دارد: کسانی که هرگز مبادرت به انجام موضوع مورد نظر خود نکرده اند، کسانی که این کار را کرده اند و شکست خورده اند و کسانی که در انجام آن موفق بوده اند.
۱. صاحب نظرانی که هرگز در حیطه موضوع مورد بحث خود تجربه عملی نداشته اند: نویسندگان و خبرنگاران مجلات، روزنامه ها و تلویزیون ها به ندرت آنچه را که درباره آن می نویسند یا صحبت می کنند، عملاً تجربه کرده اند و اطلاعات آنها حاصل از شایعات و به عنوان کسی است که از بیرون به قضایا نگاه می کنند. بسیاری از وکلا و پروفسورها اغلب در مورد موضوعاتی مشاوره می دهند که هرگز آن را انجام نداده اند. اکثر کتابهای موجود در قفسه های کتاب فروشی توسط کسانی به قلم درآمده اند که هرگز موضوع مورد بحث خود را عملاً تجربه نکرده اند. آنها می توانند درباره این موضوع بنویسند اما در انجام آن موفق نبوده اند.
توصیه های آنها به ندرت درست است چرا که یا بر اساس ابتکارشان است یا نظرات دیگران و یا شایعات. این مشکل وقتی که یک نویسنده دقیقاً آنچه را که از یک رسانه می شنود، تکرار می کند، بوجود می آید. صاحب نظرانی که هرگز در زمینه موضوع مورد نظر خود تجرب عملی ندارند یا هرگز در آن موفق نشده اند نمی توانند ارزش واقعی موضوع را منتقل کنند. می توانید چنین کسانی را به سادگی تشخیص دهید: نظرات و نوشته های آنها اندکی از موضوع اصلی دور است.
به عنوان مثال، مقاله ای خواندم که در آن نویسنده مدعی شده بود موفقیت در مولتی لول مارکتینگ (MLM) یا نتورک مارکتینگ از نظر ریاضی غیر ممکن است! خنده دار است. این درست مثل آن می ماند که ادعا کنیم از نظر علمی پرواز کردن زنبورگاوی غیر ممکن است!!! واقعاً این نویسنده اصلاً تا حالا حتی نگاهی هم به دنیای نتورک مارکتینگ انداخته است؟ قدیمی ترین شرکت مولتی لول مارکتینگ دنیا همچنان فعال و در حال رشد است!
۲. صاحب نظرانی که در موضوع مورد نظر خود شکست خورده اند: وقتی کسی در موضوعی که درباره آن می نویسد یا صحبت می کند، شکست خورده باشد طبیعی است که روی آن موضوع (با این گرایش که در آن شکست بخورد) و کسانی که در آن مشغولند، حساس باشد. چرا؟ چون یک سری چیزها درباره موضوع کاملاً برای آنها مخفی باقی مانده است و آنها احساس کمبود می کنند. آنها آشکارا برخی بخشهای آن را درک نمی کنند در غیر این صورت شکست نمی خوردند!
برای مثال فردی را در نظر بگیرید که می خواهد در زمینه املاک سرمایه گذاری کند اما شکست می خورد. او تجربه منفی خود را در تمام نوشته ها و صحبتهایش درباره بیزینس تأثیر خواهد داد. معمولاً در باره این موارد خواهد نوشت: “مشکلات”، “اشتباهات”، یا “خطرات” املاک و مستغلات چیست. چرا؟ زیرا او هرگز آن را درک نکرده و نسنجیده است و کسی که در این زمینه موفق باشد، بر نقصان وی صحه خواهد گذاشت. بدترین کابوس وی موفقیت مردم در سرمایه گذاری در املاک و مستغلات خواهد بود. نگرش منفی وی شاید بر جنبه ای از سرمایه گذاری در املاک و مستغلات که باعث شکست وی شده است متمرکز شود اما مشابه آنچه که نمی داند چرا شکست خورده است، سعی خواهد نمود که همه چیز را درباره این بیزینس اشتباه جلوه دهد که شامل هر کسی می شود که در این بیزینس فعالیت دارد. این مهم می تواند به طرز وحشتناکی گسترش یابد، کسی که در فوتبال شکست خورده است می تواند فرزندان خود را از انجام هر ورزشی منع کند.
هشدار: در هر موضوعی تعداد کسانی که شکست خورده اند از موفقان بیشتر است، بنابراین شما اطلاعات منفی بیشتری به دست خواهید آورد تا اطلاعات مثبت.
درباره موضوع مورد نظر خود از صاحب نظرانی که در آن حیطه شکست خورده اند، مشاوره نگیرید. آنها دوست ندارند در جایی که خودشان شکست خورده اند، شما موفق شوید. موفقیت سایرین مصداق نقص آنهاست. شاید ادعا کنند که می خواهند از شما محافظت کنند اما در حقیقت، می خواهند خود را از حس شکست حفظ کنند آن هم با منع شما از تست کردن و موفق شدن.
۳. صاحب نظرانی که در زمینه ای که می نویسند یا صحبت می کنند، موفق شده اند: چنین کسی دارایی با ارزش شماست و مقاله وی ارزش وقت گذاشتن دارد. آنها می دانند که درباره این موضوع چه چیزهایی مهم است و چه چیزهایی بی اهمیت.
< p>
توجه داشته باشید که بین کسی که در موضوع مورد بحث خود موفق است و کسی که صرفاً در آن آموزش دیده است، تفاوت شگرفی وجود دارد.
صرفاً اینکه یک نفر درباره موضوعی آموزش دیده است، دلیل نمی شود که بتواند آن را انجام دهد. یک متخصص زیبایی می توانند همه چیز را درباره مو فرا بگیرد – اما این به این معنی نیست که می تواند به خواست مشتری و با تأمین رضایتش، موهایش را کوتاه کند. یک روانپزشک شاید بتواند به سخنان معلمانش گوش دهد، کتب مرجع مورد نیاز را مطالعه کند و حتی بتواند آزمون منطقه ای را با موفقیت پشت سر بگذراند اما آیا می تواند مشکلات دیگران را حل کند؟ اگر نمی تواند، از او مشاوره نخواهید! دانشجویی که در یک موضوع آموزش می بیند فقط ثابت می کند که می تواند یک دانشجوی موفق باشد. توانایی خود بر انجام موضوع مورد آموزش را اثبات نمی کند.
فردی که شما باید از وی درباره یک موضوع که مورد تحقیق شماست مشاوره بخواهید، فردی است که نتایج مورد نظر شما را به دست آورده است. اگر می خواهید شکست بخورید، از کسی که شکست خورده است مشاوره بگیرید؛ اگر می خواهید موفق شوید از کسانی که موفق شده اند مشاوره بگیرید.
منبع: http://84edu.net