چرا گاهی بازخورد منفی برای کارمندان بهترین کار است؟ این روزها تقریبا بیشتر مقالات و وبلاگها راهکارهایی را ارائه میدهند در مورد اینکه هیچگاه در بازخورد نشان دادن به کارمندان یا همکارانتان «منفی» نباشید. این موضوع ناامیدکننده است. درست است که این نوع توصیه مطمئنا از روی خیرخواهی است و مناسب به نظر میرسد.
چرا گاهی بازخورد منفی برای کارمندان بهترین کار است؟
این روزها تقریبا بیشتر مقالات و وبلاگها راهکارهایی را ارائه میدهند در مورد اینکه هیچگاه در بازخورد نشان دادن به کارمندان یا همکارانتان «منفی» نباشید. این موضوع ناامیدکننده است. درست است که این نوع توصیه مطمئنا از روی خیرخواهی است و مناسب به نظر میرسد. اما وقتی کارمندی کار اشتباهی انجام میدهد، از کار او لذت نمیبرید. هر کس که در این موقعیت قرار میگیرد، حداقل کمی احساس آشفتگی دارد.
اجتناب از بازخورد منفی هم اشتباه است و هم میتواند خطرناک باشد. اشتباه است، چون اگر این بازخورد منفی به روش درست و در زمان درست مورد استفاده قرار بگیرد، حتی میتواند در افراد انگیزه ایجاد کند و خطرناک است چون اگر کارمندی از اشتباه خود آگاهی نداشته باشد، نمیتواند پیشرفت کند.
اما ممکن است این سوالات برای شما پیش بیاید که آیا بازخورد منفی موجب دلسردی و بیانگیزگی افراد نمیشود؟ آیا برای القای حس اعتماد به نفس و امنیت در محیط کار، نباید کارمندان را تشویق کرد؟ پاسخ این سوالات مثبت است، اما در این شرایط پیچیده چه باید کرد؟
تحقیقات جدیدی توسط استیسی فینکلشتین از دانشگاه کلمبیا و آیلت فیشاباچ، از دانشگاه شیکاگو صورت گرفته که ماهیت متناقض بازخوردهای مختلف را مورد تاکید قرار میهد، اما به وضوح مشخص میکند که بازخورد منفی چرا، چه زمان و برای چه افرادی کاربرد دارد.
برای شروع، مهم این است که نقش کاربردی بازخورد مثبت و منفی را جداگانه تشخیص دهیم. بازخورد مثبت، تعهد شما را به کاری که انجام میدهید افزایش میدهد، چون هم تجربه و هم اعتماد شما را زیاد میکند. در مقابل، بازخورد منفی آموزنده است و به شما میگوید که تلاش هایتان را در کجا باید صرف کنید و برای پیشرفت چه بینشی داشته باشید.
با توجه به این دو نوع کاربرد مختلف، بازخوردهای مثبت و منفی برای افراد مختلف در زمانهای مختلف، کارآیی بیشتری دارد و انگیزه بیشتری به آنها میدهد. به عنوان مثال، وقتی واقعا در انجام کاری بازمیمانید، بازخورد مثبت به شما کمک میکند که خوش بین باشید و در برابر چالشهایی که با آن روبه رو میشوید – به خصوص برای کارمندان تازه کار – احساس راحتی بیشتری داشته باشید. اما وقتی در کارتان حرفهای و باتجربه میشوید و تقریبا بر کارتان مسلط هستید، این بازخورد منفی است که به شما کمک میکند، در کارتان پیشرفت بیشتری داشته باشید.
فینکلشتین و فیشاباچ، در تحقیق خود نشان دادهاند که افراد تازه کار و متخصص در واقع به دنبال اطلاعات مختلف هستند و با این اطلاعات انگیزه پیدا میکنند. در یکی از این تحقیقات، آنها دانشجویان سطوح مبتدی و پیشرفته زبان فرانسه را مورد بررسی قرار دادند و از آنها پرسیدند که آیا استادی را ترجیح میدهند که از آنها تمجید میکند (یعنی بر نقاط قوت آنها متمرکز میشود) یا انتقاد (یعنی اشتباهات آنها را متذکر میشود). دانشجویان مبتدی بیشتر استادانی را ترجیح میدادند که مشوق آنها باشد و از تواناییهای آنها تعریف کند. اما دانشجویان سطوح پیشرفته، بیشتر خواهان استادی بودند که رفتار منتقدانهتری داشته باشد و به آنها در تقویت مهارتهای ضعیف شان کمک کند.
در مطالعه دیگری، این دو محقق رفتاری کاملا متفاوت تر را مورد بررسی قرار دادند. در این تحقیق آنها بر افراد دوستدار محیط زیست متمرکز شدند که افراد متخصص در تحقیق آنها اعضای سازمانهای محیطزیستی بودند؛ در حالی که افراد مبتدی مورد بررسی، هیچ عضویتی در اینگونه سازمانها نداشتند. هر یک از مشارکت کنندگان در این تحقیق، فهرستی از اقداماتی که معمولا برای حفاظت از محیط زیست انجام میدهند – مانند بازیافت، منع استفاده از بطریهای پلاستیکی و صرفه جویی در مصرف آب – تهیه کرد. پس از آن، این افراد بازخوردهایی را از یک مشاور محیط زیست در مورد اثربخشی فعالیتهایشان دریافت کردند و از آنها سوال شد که آیا ترجیح میدهند در مورد فعالیتهایی که موثر بوده بدانند یا فعالیتهایی که اثربخشی نداشته است؟ افراد باتجربه و متخصص بازخوردهای منفی را انتخاب کردند و ترجیح دادند در مورد فعالیتهای غیرموثر خود اطلاعات داشته باشند؛ اما انتخاب تازه کارها برعکس بود.
این مطالعات روی هم رفته نشان میدهند افرادی که در یک حوزه خاص تجربه و تخصص دارند – یعنی افرادی که دانش و مهارتهایی را به دست آوردهاند – از بازخوردهای منفی هراس ندارند و اگر نقطه ضعفی داشته باشند، به دنبال رفع آن هستند. اینگونه افراد به صورت ذاتی میدانند که بازخورد منفی کلید پیشرفتشان است؛ در حالی که بازخورد مثبت صرفا چیزی را نشان میدهد که آن را میدانند.
اما در مورد انگیزه چطور؟ چه نوع بازخوردی شما را به انجام عملی وا میدارد؟ شرکتکنندگان در تحقیق طرفداران محیطزیست، به صورت اتفاقی بازخوردهای مثبت یا منفی در مورد عملکردشان دریافت کردند سپس از آنها پرسیده شد که اگر یک جایزه ۲۵ دلاری دریافت
کنند، چه میزان از آن را به فعالیتهای محیط زیست اهدا میکنند؟ بازخوردی که این افراد دریافت کرده بودند، تاثیر چشمگیری بر انگیزه آنها داشت. دریافت بازخورد منفی موجب شده بود افراد باتجربه بیش از نصف مبلغ را اهدا کنند؛ در حالی که افراد مبتدی اینگونه نبودند. اما بازخورد مثبت موجب شده بود افراد مبتدی، بیش از باتجربهها به فعالیتهای محیط زیست کمک کنند.
البته این گفتهها به این معنی نیست که هیچگاه نباید اشتباهات کارمندان تازه کار را به آنها گوشزد کنید یا هیچگاه نباید از یک کارمند حرفهای به خاطر کار برجستهای که انجام داده، تجلیل کنید؛ موضوع این است که تاکید بر تعریف و تمجید، برای کارمندان تازه کار انگیزهدهنده بیشتری نسبت به کارمندان حرفهای است. در ضمن، باید به یاد داشته باشید که بازخورد منفی همیشه باید با یک توصیه مثبت همراه باشد.
همچنین هدف این بود که نشان دهیم هنگام انتقاد از اشتباهات کارمندان حرفهای نباید نگران باشید. بازخورد منفی به اعتماد به نفس آنها لطمهای وارد نمیکند، بلکه فقط اطلاعاتی به آنها میدهد که ممکن است برای پیشرفتشان به آن نیاز داشته باشند.
مترجم: مریم رضایی
منبع: HBR
به نقل از سایت خانه کارآفرینان