مدیریت موفق

پنج نکته کلیدی برای اینکه به فرد ضرروی برای سازمان خود تبدیل شوید

هر کسب‌وکاری ممکن است در دوره‌هایی دچار تغییرات ساختاری شود. در برخی از شرکتها این کار هر چند سال انجام می‌شود و برخی دیگر هرساله و برخی دیگر به نظر می‌رسد همیشه درحال بازسازی و تغییر می‌باشند.
برخی از افراد برای بازسازی عزم راسخ دارند. با شنیدن این کلمه نمی‌ترسند و هرگز صحنه را ترک نمی‌کنند. وجود آنها برای شرکت ضرروی و واجب است.
در مورد این موضوع داستانی را برای شما نقل می‌کنیم:
یک شرکت بزرگ چند آدمخوار استخدام کرد. مدیر منابع‌انسانی در جلسه معارفه به آنها گفت: ” شما اکنون عضو تیم ما هستید و از تمام مزایای معمول برخوردارید، می‌توانید به کافه تریا بروید و هر چیزی که می‌خواهید بخورید، اما لطفا دیگر کارکنان را نخورید.”
آدمخوارها نیز قول دادند که این کار را نخواهند کرد.
چند هفته بعد رئیس پیش آدمخوارها رفت و گفت ” شما کارکنان بسیار خوبی هستید و من از شما راضی هستم اما یکی از منشی‌های ما ناپدید شده است. آیا شما می‌دانید چه اتفاقی برای او افتاده؟” آدمخوارها با تکان سر پاسخ منفی دادند.
بعد از اینکه رئیس شرکت رفت، رهبر آدمخوارها با عصبانیت از آنها پرسید: ” کدام یک از شما احمقها این منشی را خورده است؟” یکی از آنها مرددانه دست خود را بالا برد. رئیسشان به او گفت: ” ای احمق، هفته‌ها است که ما فقط مدیران را خورده‌ایم و هیچکس متوجه چیزی نشده، اما حالا تو با خوردن یک فرد مهم همه چیز را خراب کردی.”
آیا شما برای شرکتی که در آن کار می‌کنید ضرروی هستید؟ آیا اگر از آنجا بروید جای خالی شما را کسی احساس خواهد کرد؟
بیشتر افراد وقتی کلمه مخوف “بازسازی” را می‌شنوند ترس بر آنها چیره می‌شود و به این فکر می‌کنند که ” آیا من از کار برکنار خواهم شد؟” و پس از دچار افکاری می‌شوند مثلا اینکه ” چه کسی من را استخدام خواهد کرد؟ و من قسط وام و هزینه‌های ماشین، و غیره خود را چه کنم.”
چگونه می‌توانیم مطمئن شویم که فرد مهمی در سازمان خود هستیم؟ چه کاری می‌توانیم انجام دهیم تا در بهترین موقعیت برای ماندن در شرکت باشیم؟ چگونه می‌توانید یکی از افراد ضروری برای شرکت خود باشیم؟
در اینجا پنج نکته کلیدی برای تبدیل شدن به یک عضو ضروری از سازمان خود را باهم مرور می‌کنیم:
۱.    این طرز فکر را در خود پرورش دهید که تغییر باعث ایجاد فرصت خواهد شد
یک خرد باستانی حک‌شده در واژگان چینی وجود دارد. ایدئوگرام چینیها برای بحران متشکل از دو بخش جداگانه است. یکی به معنی خطر است و دیگری به معنی فرصت. ترجمه مناسب برای آن این است که بحران یک فرصت خطرناک است. هنگامی که با یک بحران روبرو می‌شوید، باید هم خطر و هم فرصت را شناسایی کنید. اغلب خطر آشکارتر است، در حالی که ممکن است فرصت پنهان باشد. اما باید به یاد داشته باشیم که همانند خطر به دنبال شناسایی فرصتها نیز باشیم. بحران، پتانسیل هر دو را دارد.
در مطالعه صدها نفر از افراد مشهور، اعم از سیاستمداران، ورزشکاران، افراد حوزه کسب‌وکار و رهبران معنوی، متوجه شده‌ام که بحران برای هر فردی به نحوی پیش می‌آید. کسانی که از میان بحران عبور می‌کنند و آن را به عنوان یک فرصت برای تغییر و رشد می‌بینند، بهتر و قویتر می‌شوند. آنها به موقعیتهایی دست می‌یابند که اگر بحران نبود هرگز به آن نمی‌رسیدند. والت دیزنی استاد خلاقیت این مفهوم را بسیار زیبا بیان می‌کند: ” ممکن است زمانی که اتفاق میفتند آن را درک نکنید اما شاید یک ضربه بهترین اتفاق دنیا برای شما باشد.”

۲.    بیش‌ازحد بر روی سمت و موقعیت شغلی تمرکز نکنید بلکه به مهارتهایی که خواهید آموخت توجه کنید
امروزه اکثر مردم می‌دانند که وفاداری در کسب و کار نسبت به گذشته بسیار کم شده است. زمانی بود که شرکتها یک مسیر شغلی برای شما داشتند. شما می‌توانستید با مدیر خود ملاقات کنید و او به شما می‌گفت که چه مسیری را طی خواهید کرد و در چه زمانی کجا خواهید بود.
اما امروزه شما مدیر خود هستید و خودتان باید مسیرشغلی خود را به سمت شغل رویائی خود برنامه‌ریزی کنید. بنابراین، مهم است که مهارتهای موردنیاز را در نظر بگیرید.
شما باید کار را پیش از آنکه عنوان آن به شما داده شود انجام دهید. به عبارت دیگر، اگر می‌خواهید یک مدیرفروش موفقی شوید، باید مهارتهای نرم‌افزاری و سخت‌افزاری و علوم مورد نیاز برای یک مدیرفروش موفق بودن را در خود پرورش دهید. باید تحصیلات مرتبطی داشته باشید، باید مانند یک مدیرفروش شایسته لباس بپوشید، مانند یک مدیر

فروش شایسته رفتار کنید و حرف بزنید و زمانی که تجربه کافی بدست آوردید، مطمئن باشید که کسی خواهد گفت که ” به نظر من او می‌تواند مدیرفروش فوق‌العاده باشد.”

۳.    ایجاد روابط با تصمیم‌گیرندگان کلیدی
تنها اینکه چه می‌دانید مهم نیست بلکه اینکه چه کسانی را می‌شناسید نیز مهم است. همه ما افرادی را دیده‌ایم که از طریق آشنایی و ارتباط با تصمیم‌گیرندگان کلیدی سازمانی تمام نردبان ترقی را در آن سازمان طی کرده‌اند.
مربیان فوتبال را در نظر بگیرید: آنها تیم خود را ایجاد می‌کنند و سالها با بازیکنان تمرین و بازی می‌کنند، و سپس آنها خود مربی همان باشگاه یا دیگری می‌شوند. حال آنها اولین کاری که آنها انجام می‌دهند چیست؟ آنها نیز تلاش می‌کنند تا از بازیکنان کلیدی خود برای راه‌اندازی و پیشرفت باشگاه جدیداستفاده کنند. قطعاً آنها در واقع کلیشه‌های مثبتی هستند. خیلی مواقع اگر یکی از آنها به باشگاهی بقیه نیز می‌روند و در نتیجه برخی از مربیان و بازیکنان کلیدی در تمام مسیر کاری و زندگی خود باهم همراه هستند و باهم حرکت می‌کنند.
چرا؟ زیرا همانطور که بازیکنان فکر می‌کنند که مربی تیم باعث موفقیت آنها شده است، مربی تیم نیز فکر می‌کند که بازیکنان به او برای موفقیت کمک کرده‌اند. آنها یک تیم قوی هستند، و باهم احساس قدرت می‌کنند.

۴.    توانایی خود برای به انجام رساندن امور را به نمایش بگذارید
این روابط کلیدی چگونه ایجاد می‌شوند؟ در واقع شما آنها را با کار بر روی پروژه‌ها همراه با ذینفعان کلیدی و تکمیل مهارتهای آنان بدست می‌آورید.
مدیرارشد یک شرکت تجربه خود را در این رابطه اینگونه نقل می‌کند: ” سالهای بسیاری من این فرصت را داشتم که برای رهبران بسیار بزرگی کار کنم اما برای آنها حتی مدیریت پروژه نهار ظهرشان هم بسیار سخت بود. و من نیز در طوفان فکری و ارائه ایده‌های جدید و خلاقانه موفق نبودم. بسیاری از مواقع من ایده خام و اصلی پیشنهادات آنان را می‌گرفتم و با پرورش آن، آن را به یک ایده بالغ و کامل تبدیل می‌کردم و آن را اجرایی می‌کردم.”
در پروژه‌ها، دو بخش کلیدی وجود دارد- سخنرانان و عمل‌کنندگان. اگر ذینفعان کلیدی سخنران هستند، شما باید عمل‌کننده باشید. اگر شما عمل‌کننده کلیدی برای ذینفعان کلیدی هستید، شما برای آنها ضرروی هستید و به این زودی‌ها جایی نمی‌روید، آنها به شما برای پیشرفت پروژه‌های خود نیاز دارند.

۵.    با همه با احترام رفتار کنید
تنها مدیریت خوب مهم نیست، بلکه نحوه رفتار با همکاران، اعضای تیم و زیردستان نیز اهمیت زیادی دارد. شما نمی‌دانید که ممکن است در آینده با چه کسانی یا برای چه کسانی کار کنید، بنابراین با افراد طوری رفتار کنید که می‌خواهید با شما رفتار شود و زمانی که کسی به شما اعتماد می‌کند پاسخ اعتماد آنها را بدهید. یک مدیر ارشد در یک شرکت جهانی فناوری اطلاعات می‌گوید که ” من به ایجاد احساس خوب در تعامل با افراد معتقد هستم.”
در کنار دیگر نکاتی که گفتیم، این مورد باعث می‌شود که روابط خوبی با تصمیم‌گیرندگان ایجاد کنید تا متحدان و حامیانی را برای شما در شرکت به ارمغان خواهد آورد. هنگامی که شرایط کسب‌وکارها بد می‌شود و آنها می‌خواهند افرادی را حذف کنند، اگر چنین روابطی را ایجاد کرده باشید و ثابت کرده باشید که می‌توانید کار خود را باکیفیت انجام دهید مطمئنا جزء این لیست نخواهید بود.

منبع: dargi.ir

نمایش بیشتر

علی جلیل‌پور

علی جلیل‌پور هستم دیجیتال مارکتر و مدیر دایرکتوری تولیدکنندگان کالای باکیفیت داخلی و مدیر هایپر کالای آل‌ور‌سنتر که به تولیدکنندگان کمک میکنم با بهره‌مندی از ابزارهای #دیجیتال_مارکتینگ_مبتنی_بر_هوش_مصنوعی به #رتبه_اول_گوگل برسند و از افزایش فروش مستمر لذت ببرند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا